در گذر زمان با گسترش روزافزون صنعت سرگرمی و نفوذ بیسابقهی چهرههای مشهور در زندگی روزمرهی افراد اهمیت نظارت و مسئولیتپذیری این قشر از جامعه بیش از پیش نمایان میشود. هنرمندان بهویژه آنان که در قاب جادویی سینما و تلویزیون نقشآفرینی میکنند به عنوان الگوهایی رفتاری برای بسیاری از جوانان و نوجوانان شناخته میشوند و عملکرد آنان میتواند تأثیرات عمیقی بر فرهنگ و ارزشهای جامعه داشته باشد.
در این میان گاه پیش میآید که رفتارهای خارج از عرف و قانون یا اظهارنظرهای نسنجیده از سوی برخی از این افراد موجبات نارضایتی و اعتراض مخاطبان را فراهم میآورد. این نارضایتیها میتواند در قالب انتقادهای سازنده و یا شکایات رسمی به مراجع ذیصلاح منعکس شود. اما سازوکار این شکایات چگونه است؟ چه مراجعی صلاحیت رسیدگی به این نوع پروندهها را دارند؟ و اساساً چه مواردی میتواند مبنای یک شکایت قانونی قرار گیرد؟
برای پاسخ به این پرسشها ابتدا باید به تعریف دقیقتری از مفهوم «رفتار نامناسب» در این زمینه دست یابیم. آیا صرفاً رفتارهایی که مغایر با قوانین جاری کشور هستند قابلیت طرح شکایت را دارند؟ یا اینکه رفتارهایی که ناقض اخلاق عمومی و ارزشهای فرهنگی جامعه محسوب میشوند نیز میتوانند مبنای پیگیری قانونی قرار گیرند؟
در پاسخ باید گفت که هر دو دسته از این رفتارها میتوانند زمینهساز طرح شکایت باشند. اما در هر مورد مرجع رسیدگی و نوع مجازات متفاوت خواهد بود. برای مثال اگر یک هنرمند مرتکب جرمی شود که در قانون مجازات اسلامی برای آن تعیین مجازات شده است (مانند توهین افترا نشر اکاذیب و…) شاکی میتواند با مراجعه به دادسرای عمومی و انقلاب نسبت به طرح شکایت اقدام نماید. در این صورت پرونده روال عادی خود را طی کرده و در صورت اثبات جرم متهم به مجازات مقرر در قانون محکوم خواهد شد.
اما اگر رفتار هنرمند هرچند جرم محسوب نشود ناقض اخلاق عمومی و ارزشهای فرهنگی جامعه باشد موضوع کمی پیچیدهتر میشود. در این حالت شاکی نمیتواند به طور مستقیم به دادسرا مراجعه کند. بلکه باید ابتدا شکایت خود را به سازمان صدا و سیما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا سایر نهادهای متولی امور فرهنگی ارائه دهد. این نهادها پس از بررسی موضوع در صورت لزوم میتوانند تذکراتی را به هنرمند خاطی ارائه داده و یا حتی از فعالیتهای هنری وی جلوگیری به عمل آورند.
در سالهای اخیر با گسترش شبکههای اجتماعی و سهولت دسترسی به اطلاعات انتقادها و شکایات مردمی علیه هنرمندان شکل جدیدی به خود گرفته است. بسیاری از افراد با استفاده از این فضاها به بیان نظرات خود در مورد عملکرد هنرمندان میپردازند و در صورت مشاهدهی رفتارهای نامناسب به شدت از آنان انتقاد میکنند. این انتقادها هرچند ممکن است در برخی موارد جنبهی شخصی و تخریبی داشته باشند اما در مجموع میتوانند به عنوان یک سازوکار نظارتی غیررسمی عمل کرده و هنرمندان را نسبت به رفتارهای خود مسئولیتپذیرتر نمایند.
از سوی دیگر هنرمندان نیز باید به این نکته توجه داشته باشند که شهرت و محبوبیت مسئولیتهای بیشتری را بر دوش آنان میگذارد. آنان باید در گفتار و رفتار خود دقت بیشتری داشته باشند و از انجام هرگونه اقدامی که میتواند به وجههی آنان و یا به ارزشهای جامعه آسیب برساند خودداری نمایند. به عبارت دیگر آنان باید همواره به این نکته توجه داشته باشند که «مردم چشم بینای جامعه هستند» و هیچگاه نمیتوان از دیدگان تیزبین آنان پنهان شد.
البته باید به این نکته نیز توجه داشت که انتقادها و شکایات مردمی علیه هنرمندان نباید بهانهای برای سوء استفاده و یا تخریب شخصیت آنان قرار گیرد. هر فردی حق دارد که از خود در برابر اتهامات ناروا دفاع کند و هیچکس نباید بدون ارائه مدارک و شواهد کافی متهم به انجام عمل خلافی شود. به همین دلیل لازم است که در هنگام انتقاد از هنرمندان جانب انصاف و عدالت رعایت شود و از هرگونه پیشداوری و قضاوت عجولانه خودداری گردد.
در سال 1403 با توجه به تغییرات و تحولات جدید در عرصهی فرهنگ و هنر کشور قوانین و مقررات مربوط به شکایت از هنرمندان نیز دستخوش تغییراتی شده است. بر اساس آخرین مصوبات سازمان سینمایی کشور موظف است که سازوکاری را برای دریافت و رسیدگی به شکایات مردمی علیه هنرمندان طراحی و اجرا نماید. این سازوکار باید به گونهای باشد که ضمن حفظ حقوق هنرمندان امکان رسیدگی سریع و عادلانه به شکایات مردمی را نیز فراهم آورد.
علاوه بر این در سال 1403 قانون جدیدی نیز به تصویب رسیده است که به موجب آن هنرمندانی که مرتکب رفتارهای خلاف قانون و یا اخلاق عمومی شوند علاوه بر مجازاتهای قانونی ممکن است از فعالیتهای هنری نیز محروم شوند. این قانون با هدف ارتقای سطح کیفی تولیدات هنری و حفظ ارزشهای فرهنگی جامعه تصویب شده است و انتظار میرود که بتواند نقش مؤثری در کاهش رفتارهای نامناسب از سوی هنرمندان ایفا نماید.
یکی از مهمترین چالشهای موجود در زمینهی شکایت از هنرمندان عدم وجود یک تعریف دقیق و جامع از مفهوم «رفتار نامناسب» است. به همین دلیل در بسیاری از موارد تشخیص اینکه آیا یک رفتار خاص مصداق رفتار نامناسب هست یا خیر با دشواریهایی روبرو میشود. برای رفع این مشکل لازم است که نهادهای متولی امور فرهنگی با همکاری حقوقدانان و کارشناسان حوزه رسانه نسبت به تدوین یک آییننامهی جامع و دقیق در این زمینه اقدام نمایند. این آییننامه باید به گونهای باشد که ضمن تعیین مصادیق رفتارهای نامناسب حدود و اختیارات مراجع رسیدگی کننده به شکایات را نیز به طور واضح مشخص نماید.
یکی دیگر از چالشهای موجود طولانی بودن فرایند رسیدگی به شکایات است. در بسیاری از موارد رسیدگی به یک شکایت ساده ماهها و یا حتی سالها به طول میانجامد. این امر باعث میشود که بسیاری از افراد از پیگیری شکایات خود منصرف شوند. برای حل این مشکل لازم است که مراجع رسیدگی کننده به شکایات با استفاده از فناوریهای نوین و روشهای مدیریتی کارآمد فرایند رسیدگی به شکایات را تسریع نمایند.
باید به این نکته تأکید کرد که شکایت از هنرمندان تنها راه حل موجود برای مقابله با رفتارهای نامناسب آنان نیست. بلکه آموزش و فرهنگسازی نیز میتواند نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفا نماید. لازم است که هنرمندان از همان ابتدای فعالیت هنری خود با حقوق و مسئولیتهای خود آشنا شوند و درک کنند که شهرت و محبوبیت مسئولیتهای بیشتری را بر دوش آنان میگذارد. همچنین لازم است که رسانهها نیز با اطلاعرسانی دقیق و شفاف نقش مؤثری در فرهنگسازی و ارتقای سطح آگاهی عمومی در این زمینه ایفا نمایند.
در تهران به عنوان پایتخت فرهنگی و هنری کشور میزان تولیدات هنری و تعداد هنرمندان نسبت به سایر شهرهای ایران بیشتر است. به همین دلیل تعداد شکایات مربوط به رفتارهای نامناسب هنرمندان نیز در این شهر بیشتر از سایر نقاط کشور است. به همین دلیل لازم است که مراجع رسیدگی کننده به شکایات در تهران از آمادگی بیشتری برای رسیدگی به این نوع پروندهها برخوردار باشند و با استفاده از تجربیات خود بتوانند به سرعت و با دقت نسبت به حل و فصل این شکایات اقدام نمایند.
این بحث لازم است یک بار دیگر بر این نکته تأکید شود که هدف از طرح این موضوع تخریب شخصیت هنرمندان و یا ایجاد محدودیت برای فعالیتهای هنری آنان نیست. بلکه هدف اصلی ارتقای سطح کیفی تولیدات هنری و حفظ ارزشهای فرهنگی جامعه است. امیدواریم که با همکاری و همدلی همهی افراد جامعه بتوانیم به این هدف دست یابیم و شاهد جامعهای باشیم که در آن هنرمندان با رعایت قوانین و اخلاق عمومی نقش مؤثری در ارتقای فرهنگ و هنر کشور ایفا نمایند.
دیدگاهتان را بنویسید